گروه 4جامعهشناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم
در جامعه ما نقد خصوصا نقد قدرت یک هنر محسوب میشود و مورد استقبال مخاطب قرار میگیرد. همین امر دانشمندان و نخبگان ما را دچار عوام زدگی کرده به طوری که از هر موقعیتی بدون توجه به شرایط و تناسب موضوع برای نقد عملکرد دولت استفاده میشود. این مسئله در میان جامعه شناسان وضعیتی خاص دارد.
بسیاری از جامعه شناسان ما با پیروی از مکتب انتقادی، نقد قدرت را نه تنها مهمترین بلکه تنها رسالت خود میدانند. و از هر فرصتی برای آن استفاده میکنند. در حالی که بر مبنای رئالیسم انتقادی صدرایی قضیه فرق میکند. در این مکتب برای انتقاد باید با مبنا وارد شد. در رئالیسم انتقادی صدرایی، همه چیز قابل نقد است اما در همهی نقدها ملاک وجود دارد که یکی از آنها توجه به شرایط واقعی جامعه است. به عنوان مثال در جامعهای که از نیازهای اولیه زندگی خود محروم هستند و دولت آن تمام تلاش خود را در تامین معاش مردم صرف میکند نقد عدم توجه به اوقات فراغت فلان قشر بی معنی خواهد بود.
از سوی دیگر کار جامعه شناس بر اساس رئالیسم انتقادی صدرایی فقط نقد نیست بلکه با توجه به هنجاری بودن جامعه شناسی در این مکتب (مانند بسیاری از مکاتب جامعه شناسی دیگر) جامعه شناس باید با شناسایی آسیبها، راهبردها و راهکارهای برون رفت از آن را ترسیم و ارائه کند.